22326
X

اخبار

اخبار و اطلاعات اخبار
منشور حقوق شهروندی در زیرساخت‌حمل و نقل تدوین شود
دکتر علی خاکساری عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی پیشنهاد داد
 

منشور حقوق شهروندی در زیرساخت‌حمل و نقل تدوین شود

حقوق شهروندی فقط مربوط به حق رای و آزادی‌های اجتماعی و مسائلی از این دست نیست. پوشش حقوق شهروندی مانند چتری است که شهروندان جامعه را برای یک زندگی سالم و آرام و با نشاط تحت پوشش قرار می‌دهد. یکی از مقوله‌های حقوق شهروندی که با زندگی روزمره شهروندان سروکار دارد، حمل‌ونقل است. میزان کیفیت و بی‌کیفیت بودن سیستم حمل‌ونقل به طور مستقیم با حقوق شهروندان ارتباط دارد. حمل‌ونقل خود در این زمینه زیر مجموعه‌های زیادی دارد، که از آن جمله می‌توان به وضع راه‌های شهری و میان شهری از لحاظ کیفیت و حتی کمیت، میزا...
یکشنبه، 02 آبان 1395 | Article Rating
   حقوق شهروندی بارها مورد تاکید حسن روحانی رییس‌جمهوری و وزیر راه‌و شهرسازی دکتر عباس آخوندی قرار گرفته است. بر همین اساس فراهم کردن بستر لازم جهت تحقق آن در شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حمل‌ونقل کشور یکی از اولویت‌های در دستور کار است. اما چه ارتباطی بین حقوق شهروندی و حمل‌ونقل در کشور وجود دارد؟
امروز در شهرهای ما و همچنین در کل کشور، حمل‌ونقل یکی از لازمه‌های زندگی شهروندان است. یعنی انسان‌ها به‌شدت به این خدمت وابسته هستند و تمام فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی که مردم انجام می‌دهند وابسته به حمل‌ونقل است. خب، طبیعتا وقتی که چنین خدمتی در کشور وجود دارد که هرگونه فعالیتی که شهروندان می‌خواهند انجام دهند وابسته به سیستم حمل‌ونقل است، کیفیت و کمیت آن مورد توجه قرار می‌گیرد. در واقع اینکه چگونه یک شهروند می‌تواند از حمل‌ونقل برای پیشبرد اهدافش و دست یافتن به خدماتش استفاده کند مورد توجه قرار می‌گیرد و جزوی از حقوق شهروندان تلقی می‌شود. یعنی به عبارت دیگر حمل‌ونقل درون شهری و برون شهری امروزه یک حقوق شهروندی است که باید توسط مسوولان شهری و مسوولان دولتی برای مردم تامین شود تا مردم بتوانند زندگی خودشان را داشته باشند یا به عبارت دیگر از کیفیت زندگی مناسبی برخوردار باشند. 
   آیا فراهم کردن زیرساخت‌ها و سیستم‌های حمل‌ونقل هم جزو حقوق شهروندی است؟ 
بله. نکته دیگری که باید توضیح دهم این است که وابسته بودن مردم به جابه‌جایی از نقطه آ به نقطه ب و به عبارت دیگر از مبدا به مقصد نیازمند زیرساخت‌های حمل‌ونقل و سیستم‌های حمل‌ونقل مناسب است. پس باید در نظر بگیریم که فراهم کردن سیستم‌ها و زیرساخت‌های مناسب حمل‌ونقل هم حقوقی است که در واقع مسوولان شهری و ملی موظف هستند که این حقوق را برای شهروندان کشورشان تامین کنند تا شهروندان بتوانند علاوه بر فعالیت‌های اقتصادی که انجام می‌دهند که نهایتا به نفع آن کشور و شهر تمام می‌شود، بتوانند به فعالیت‌های دیگری مانند دید و بازدید، فعالیت‌های اجتماعی، تفریح، خرید و... بپردازند. پس از این بعد می‌توانیم بگوییم که حمل‌ونقل با حقوق شهروندی ارتباط متقابل دارند و یک شهروندی که حقوقش تامین شده باشد دسترسی مناسبی به سیستم حمل‌ونقل دارد، حال اعم از زیرساخت‌های حمل‌ونقل و سیستم حمل‌ونقل شهری و برون‌شهری. ببینید، وقتی که ما زیرساخت‌ها و شبکه‌های خوبی در سیستم حمل‌ونقل کشورمان داشته باشیم، به این مفهوم است که ما شهروندانی هم داریم که بخشی از حقوقشان تامین شده است. پس به طور کلی حمل‌ونقل و حقوق شهروندی با یکدیگر ارتباط دارند. 
   در کشور ما تا چه حد این موضوع مورد توجه قرار گرفته و چه اقداماتی برای پرداختن به حقوق شهروندی و حمل‌ونقل به خصوص در مبحث جاده‌سازی شده است؟ 
اگر بخواهم یک ارزیابی کلی از اینکه در بعد حمل‌ونقل ایرانی‌ها به طور کلی چقدر به حقوق خودشان دست پیدا کرده‌اند داشته باشم، من این میزان را متوسط رو به پایین ارزیابی می‌کنم. یعنی به نظرم می‌رسد که در کشورمان شهروندان از چند جهت به حقوق خودشان در این بحث دست پیدا نکرده‌اند. نخستین مورد از این قرار است که شهروندان در کشورمان به سیستم‌های حمل‌ونقل درون‌شهری و برون‌شهری با کیفیت و کمیت مناسب دسترسی ندارند. یعنی ما الان اگر بخواهیم در نظر بگیریم که یک شهروند حق دارد که صبح به صبح وسیله نقلیه در اختیارش باشد که او را از مبدا به مقصد برساند، ما می‌بینیم که این امر برای شهروندان به راحتی قابل دسترس نیست. نکته دوم بحث ارتباط حمل‌ونقل و محیط زیست است. یعنی تاثیری که حمل‌ونقل بر محیط زیست می‌گذارد که محیط زیست هم یکی از حقوق شهروندان است و من می‌توانم بگویم مجموعه حمل‌ونقل ما به خصوص در بعد درون‌شهری به گونه‌ای عمل کرده که محیط زیست شهروندان را به‌شدت تخریب کرده است .  یعنی هوا، مناظر شهری و آلودگی‌های صوتی که سیستم حمل‌ونقل ایجاد کرده، به نوعی کیفیت زندگی شهروندان را در کشور ما تا حد زیادی پایین آورده و متاسفانه این موضوع در حال ادامه پیدا کردن است و شهرهای کوچک هم دچار این آسیب شده‌اند. به عبارت دیگر، محیط‌ زیست کشورمان هم که یکی دیگر از حقوق شهروندی است به واسطه سیستم‌های نامناسب حمل‌ونقلی به‌شدت در حال تخریب است و حقوق شهروندان در این مورد نیز زیر سوال رفته است. نکته سومی که در این بحث باید بیان کنم، بحث تصادفات و اثرات ناشی از تصادفات بر شهروندان ایرانی است که در این مساله هم به دلیل حمل‌ونقل درون شهری و برون شهری نامناسبی که در کشور داریم متاسفانه تعداد کشته‌ها و مجروحین کشورمان در تصادفات بسیار بالاست. به طوری که ما سالانه بیش از حدود 20 هزار نفر، در تصادفات درون‌شهری و برون‌شهری کشته می‌دهیم و همچنین بیش از 300 هزار نفر مصدوم داریم. یعنی یک ایرانی به‌شدت در خطر است. باید بگویم که یک ایرانی از هر 250 نفر در تصادفات در طول یک سال، یک نفر در تصادفات مصدوم می‌شود. احتمال کشته شدن یک ایرانی در تصادفات در یک سال از هر 4000 هزار نفر ایرانی در سال یک نفر است که این یعنی ما امنیت نداریم. در اینجا این موضوع را هم باید مطرح کنم که آن شهروندانی که در تصادفات کشته یا مصدوم می‌شوند لزوما آدم‌های مقصری نیستند و هر کسی ممکن است این اتفاق برایش بی‌افتد. شما یک راننده خیلی خوب هم باشید و در جاده‌های ایران سفر کنید، هر لحظه امکان دارد که برایتان اتفاقی بیفتد. در واقع من می‌توانم بگویم آنهایی که مقرراتی‌تر و مقید‌تر به رعایت قانون هستند بیشتر در خطر کشته شدن و مصدوم شدن هستند. 
   در صحبت‌هایتان گفتید که رعایت حقوق شهروندی در بحث حمل‌ونقل در کشورمان متوسط رو به پایین بوده است. در دولت‌های مختلفی که روی کار بوده‌اند کدام یک بیشتر تلاش کرده‌اند که به مفهوم حقوق شهروندی و حمل‌ونقل دست پیدا کنند؟
دولت‌های مختلف آمده‌اند و رفته‌اند اما نکته در این است که هیچ کدام از دولت‌های ما به حقوق شهروندی در بحث حمل‌ونقل و جاده‌ها به مفهوم نرم‌افزاری آن توجه نکرده‌اند. اما به مفهوم سخت‌افزاری این موضوع همه آنها کم و بیش توجه کرده‌اند. بخواهم شفاف‌تر توضیح دهم باید بگویم که در مفهوم حقوق شهروندی و ارتباط آن با بحث حمل‌ونقل و جاده‌ها به مفهوم نرم‌افزاری که شامل تامین امنیت، رعایت ایمنی و حفظ محیط زیست برای شهروندان، عدالت اجتماعی در حمل‌ونقل و... خیلی کم مورد توجه قرار گرفته است اما در مقابل خیلی از دولت‌های ما به زیرساخت‌ها توجه کرده‌اند. یعنی دولت‌های ما به کمیت توجه کرده‌اند اما به کیفیت توجه نکرده‌اند. بعضی‌ها حالا بیشتر توجه کرده‌اند اما من نمی‌خواهم در مقام قضاوت قرار بگیرم. کم و زیاد داشته است. 
   این زیرساخت‌ها در بُعد حمل‌ونقل شهری بوده یا همگانی و چقدر در بحث زیرساخت‌ها حقوق شهروندان مد نظر قرار گرفته است؟
من اعتقاد دارم که ما در بعد زیرساخت‌ها در شهرها و جاده‌هایمان بیش از اندازه زیرساخت ایجاد کرده‌ایم. یعنی بیش از اندازه خیابان و بزرگراه ایجاد کرده‌ایم. به زبان دیگر ما در شهرهایمان «اوردیزاین» کرده‌ایم. که این موضوع ضد حقوق شهروندی است. اما در حمل‌ونقل بین شهری ما زیرساخت‌های حمل‌ونقلی کمی داریم. برای نمونه ما فقط دویست هزار کیلومتر راه داریم، که برای کشورمان کم است. یا ما تنها دوازده یا سیزده هزار کیلومتر راه‌آهن داریم و برای کشوری با این وسعت کم است. پس در بعد برون شهری، ما زیرساخت‌هایمان کم و در بعد درون شهری زیرساخت‌هایمان زیاد است. و همانطور که گفتم این ضد حقوق شهروندی است. مشکلی که در بعد حمل‌ونقل درون شهری داریم که باز به حقوق شهروندی باز می‌گردد، بر می‌گردد به اینکه شهرهای کشورمان با الگو گرفتن از شهر تهران در حال تونل‌سازی، پل‌سازی و زیرگذر‌سازی هستند. در صورتی که شهر تهران از لحاظ حمل‌ونقلی الگو نیست بلکه عبرت است. شهر تهران در بعد زیرساخت‌های حمل‌ونقلی امروزه باید برای شهرهای دیگر عبرت باشد نه الگو اما متاسفانه در طول چند سال گذشته شهرهای کشورمان از تهران در حال الگو گرفتن هستند. باید بگویم که مسیر تهران در حمل‌ونقل اشتباه طی شده و مدیران ما هم وقتی یک مسیری را رفته‌اند حاضر نیستند اشتباهات خود را در آن مسیر بپذیرند. 
بحث دیگری که باید بگویم و مربوط به پرسش شما می‌شود این است که سیاست‌گذاری‌های غلط حمل‌ونقلی در کشورمان عامل این موضوع است که حقوق شهروندان نقض شده است. یعنی در کشورمان به جای تکیه بر گسترش زیرساخت‌های حمل‌ونقل همگانی که حقوق همه شهروندان را تحت پوشش قرار بدهد، به سمت گسترش زیرساخت‌های حمل‌ونقل شهری رفته‌ایم. که برای نمونه می‌توانم به گذرگاه دو طبقه صدر، تونل توحید اشاره کنم و باید بگویم متاسفانه این اشتباهات در حال تکرار است و امروزه ما برنامه‌های بزرگی برای تونل‌های شهری در تهران داریم که اینها ضدحمل‌ونقل همگانی و حقوق شهروندان است. متاسفانه همان طور که گفتم شهرهای دیگر هم از تهران در حال الگو گرفتن هستن و فکر می‌کنند فراهم کردن زیرساخت‌های درون‌شهری کار خوبی است. پس در بحث زیرساخت‌ها حقوق شهروندان آْنطور که باید و شاید مدنظر قرار نگرفته است. حقوق شهروندی یعنی اینکه در کشور زیرساخت‌هایی ایجاد کنیم، که مردم به جای استفاده از خودروی شخصی که آلودگی و ترافیک دارد و منابع را مصرف کند از سیستم حمل‌ونقل همگانی استفاده کند. یعنی بیاییم استفاده از خودروی شخصی را محدود و به جای آن استفاده از حمل‌ونقل همگانی را گسترش دهیم که البته قبل از محدود کردن باید زیرساخت‌های شبکه حمل‌ونقل همگانی را با کمیت و کیفیت بسیار عالی به شهروندان ارایه کنیم. 
   همان طور که گفتید دسترسی به شبکه حمل‌ونقل همگانی یکی از محورهای حقوق شهروندی است. اما چرا در کشورمان این مهم اتفاق نیفتاده است؟
شهر تهران و دیگر شهرهای بزرگ در کشورمان خودرومحور شده‌اند و شهر خودرومحور هم ضد حقوق شهروندی است. یعنی شما اگر ماشین دارید، بیا در خیابان ولی اگر ماشین نداری برو و دو ساعت در ایستگاه منتظر باش تا مترو یا اتوبوس بیاید. در کشور ما، دغدغه، دغدغه خودروها است تا حمل‌ونقل همگانی. اما اگر همین حمل‌ونقل به سمت حمل‌ونقل انسان محور برود می‌شود توسعه حمل‌ونقل همگانی و این یعنی حقوق شهروندی رعایت شده است. یعنی یک شهروند فارغ از اینکه معلم، دکتر، استاد دانشگاه و... است، بتواند هر روز با یک سیستم حمل‌ونقل عمومی قابل اتکا، زمان‌بندی شده و قابل دسترس فعالیت‌های روزانه‌اش را انجام دهد. اما متاسفانه ما به سمت توسعه حمل‌ونقل بزرگراهی، احداث تونل و پل رفته‌ایم و به سمت خودرو محوری حرکت کرده‌ایم. 
   و توجه بیش از حد به حمل‌ونقل خودرو محور چرخه‌ای است که در آن حقوق شهروندان نقض می‌شود!
بله. آن دهک‌هایی که خودرو دارند یا وضعیت خوبی دارند، منابع را مصرف می‌کنند به خصوص در کشور ما که بنزین یارانه‌ای در اختیار مردم قرار می‌گیرد و شهروندان پارکینگ نسبتا رایگان دارند که همه اینها همان طور که شما گفتید تبدیل به چرخه‌ای شده که در آن حقوق شهروندان نقض می‌شود. ما اگر می‌خواهیم حقوق شهروندی را رعایت کنیم باید برای بنزین به اندازه کافی پول بگیریم یا نباید پارکینگ رایگان در اختیار مردم قرار دهیم و در مقابل این کارها، باید حمل‌ونقل عمومی با اتکا، با سرعت و قیمت خوب را همه گونه در اختیار مردم قرار دهیم که حتی آن کسی هم که خودرو شخصی دارد به سمت حمل‌ونقل همگانی روی بیاورد. با این کار هم محیط زیست کشور را حفظ کرده‌ایم، هم منابع کشور کمتر مصرف می‌شود و هم فضاهای محدود شهری به طور صحیح مورد استفاده قرار می‌گیرد که در نهایت این فرایند به نفع شهروندان و حقوق آنها تمام می‌شود. 
   درب تا درب بودن وسایل حمل‌ونقل عمومی جزو تاکیدات وزیر راه بوده است و شما هم در صحبت هایتان به این موضوع اشاره کردید که وقتی یک شهروند از خانه بیرون می‌آید باید وسایل حمل‌ونقل همگانی در دسترس داشته باشد تا به محلی که می‌خواهد برود. این موضوع تا چه حد عملی شده است؟ 
ببینید؛ ما یک مفهومی داریم در بعد حمل‌ونقل به نام accessibility یا دسترسی و همچنین مفهوم دیگری داریم به نام move یعنی جابه‌جایی و حرکت. ما در حمل‌ونقل می‌گوییم هدف نهایی این خدمت و صنعت تامین دسترسی است. به عبارت دیگر مردم نیاز دارند که از نقطه آ به عنوان مبدا به نقطه ب به عنوان مقصد بروند برای اینکه می‌خواهند در نقطه ب یک فعالیتی را انجام دهند. می‌خواهند دسترسی پیدا کنند به مقصد که در آنجا یا درس بخوانند، یا کار کنند، یا خرید کنند یا تفریح کنند یا دید و بازدید کنند یا بیمارستان بروند و... که در نهایت شهروندان به دنبال دسترسی برای رسیدن مقصد هستند. به همین منظور ما اگر سیستم‌های حمل‌ونقلی را داشته باشیم که این دسترسی را تامین کنند ما به هدف حمل‌ونقل رسیده‌ایم. اما برای تامین دسترسی ما نیاز به حرکت یا move داریم چراکه هدف حرکت دسترسی است. حالا در اینجا ما سیستم‌های حمل‌ونقل همگانی را باید به لحاظ کمی و کیفی به قدری در شهر با قیمت مناسب فراهم کنیم، که شهروندان به سمت استفاده از سیستم حمل‌ونقل همگانی روی بیاورند. و نکته‌ای هم که در اینجا باید بگویم این است که منظورم از قیمت مناسب سیستم حمل‌ونقل قیمت ارزان نیست بلکه قیمت مناسب، واقعی و قابل تامین است. همچنین سیستم حمل‌ونقل همگانی که می‌خواهد بحث درب به درب را پوشش دهد باید زمان‌بندی مناسب داشته باشد و واقعی باشد. . اینها به تقلید از کشورهای خارجی آمده‌اند در ایستگاه‌های اتوبوس مانیتور زمان‌بندی رفت و آمد اتوبوس گذاشته‌اند ولی نوع کارکرد آن و واقعی بودن زمان‌ها هیچ اهمیتی برای مسوولان امر ندارد. کسانی که این کار را کرده‌اند باید جریمه شوند. یعنی مسوولی که تصمیم می‌گیرد مانیتور بگذارد باید موظف باشد اتوبوسی که قرار است ساعت 6 بیاید اگر شد 6:5 دقیقه جریمه شود. فقط نباید ظاهر را درست کرد. در خصصوص بحث حمل‌ونقل شخصی هم ما نباید با ضوابطی مانند طرح زوج و فرد، یا طرح ترافیک جلوی آن را بگیریم. این طرح‌ها، طرح‌های ناکارآمدی است که می‌تواند تحت عنوان طرح‌هایی به اسم قیمت‌گذاری راه، قیمت‌گذاری ترافیک و قیمت‌گذاری تراکم در دستور کار قرار بگیرد که هر شهروندی خواست با ماشین شخصی خودش بیاید در خیابان، پول واقعی استفاده از بنزین، راه و پارکینگ را پرداخت کند و خسارت‌های زیست محیطی و ترافیک را همه محسابه کنند و از آن خودرو بگیرند. آن موقع ما شاهد هستیم که بخش عمده‌ای از مردم به سمت حمل‌ونقل همگانی می‌روند. بنده بازهم تاکید می‌کنم که حمل‌ونقل همگانی هم فضای شهر را کمتر محدود می‌کند، هم منابع کمتری مصرف می‌کند و آلودگی‌های زیست‌محیطی کمتری خواهد داشت. اگر شهروندان ما به یک حمل‌ونقل عمومی پایدار و هماهنگی دست داشته باشند یعنی حقوق‌شان رعایت شده است. اگر محیط زیست‌شان را دیگران آلوده نکنند یعنی حقوق شهروند رعایت شده است. اگر بی‌جهت او را در خطر تصادف، مجروح شدن و کشته شدن قرار ندهیم یعنی حقوقش رعایت شده است، این یعنی حقوق شهروندی. نکته دیگری که در این بحث باید بیان کنم این است که ما در حمل‌ونقل بحثی داریم تحت عنوان فقر حمل‌ونقل. حالا بر این اساس باید بگویم که ما در ایران به لحاظ حمل‌ونقلی فقیر هستیم. پول داریم اما حمل‌ونقل فقیری داریم. یعنی چی؟ یعنی شهروندی که جانش به لحاظ تصادف و آلودگی‌های زیست محیطی و اعصابش و وقتش به خاطر ترافیک، دود و... هدر می‌رود دچار فقر است. نه فقر مالی بلکه فقر همگانی. حتی پولدار‌ترین آدم‌های کشورمان به لحاظ حمل‌ونقلی فقیر هستند. برای چی؟ برای اینکه آن فردی که میلیاردر است وقتی می‌خواهد از نقطه آ به نقطه مقصد برود، مسیری که باید نیم ساعت در راه باشد را یک و ساعت و نیم در راه است و این فرد دچار فقر است. چون در ترافیک است و یک ساعت وقت خودش را هدر می‌دهد. در حالی که اگر سیستم حمل‌ونقل کارآمدی داشتیم این فرد نباید بیشتر از نیم ساعت در مسیر می‌باشد. 
   آقای دکتر، در بحث معماری و منظر راه‌ها چقدر مناسب عمل شده است؟ آیا در وضع راه‌های شهری و میان شهری از لحاظ کیفیت و حتی کمیت، حداقل استاندارهای لازم برای ساخت جاده‌ها، میزان استفاده از علائم راهنمایی در جاده‌ها، امنیت و... در خصوص حقوق شهروندی رعایت شده است؟ 
در بحث منظر راه خوشبختانه ما کشوری هستیم که دارای اقلیم‌های آب و هوایی مختلفی هستیم. به نظرم معمولا در بحث منظر راه ما خیلی دغدغه نداریم. راه‌های شمالی ما که همه درخت و منظره‌های خوبی دارند و کویری هم که کویر است و نمی‌شود روی منظره آنجا کار کرد. مثلا برای جاده یزد چه کاری باید کنیم؟ این جاده کویری است و زیبایی‌های خودش را دارد. از جمله کارهایی که برای این جاده می‌شود انجام داد، نصب تابلوهای راهنمایی و رانندگی و استفاده از تکنولوژی برای ایمنی شهروندان است. باید حساب کنید که مردم راه را برای تفریح نمی‌خواهند بلکه برای دسترسی می‌خواهند. مردم یک راهی داشته باشند که بتوانند به مسافرت‌هایی که می‌خواهند از آن مسیر بروند. 
من فکر می‌کنم، اینها دغدغه نیست اما خدمات بین راهی و ارایه خدمات در راه‌ها با فاصله‌های مشخص که مردم بتوانند نیازهایشان را در آنجا برطرف کنند باید دغدغه باشد. اما نکته دیگر در بحث منظر راه یکی از مسائلی که از همه مهم‌تر است، مساله ایمنی است. یعنی راه‌های ما مهم‌ترین دغدغه شان این است که ایمنی کسانی که در آن خیابان رفت و آمد می‌کنند را تامین کنند و بعد بحث زیباسازی اطراف راه است. برای این منظور باید از تکنولوژی هم استفاده شود. شهروندان واقعا در جاده‌های ایران حقوق شان رعایت نمی‌شود. امروزه بازگشت سلامت شهروندی در جاده‌های ایران با خدا است و این  خوب نیست و باید ضریب ایمنی را در جاده‌ها بالا ببریم. این را هم بگویم که جاده‌های بین شهری ما روح نمی‌خواهند بلکه ایمنی و خدمات می‌خواهند، ما اگر ایمنی را برآورده کنیم مسافران هم راضی هستند. البته جاده‌ای که ما می‌سازیم باید حریم داشته باشد. حریم جاده در ایران 76 متر است. یعنی از خط وسط جاده در 385 متر اطرافش هیچ ساخت و‌سازی حق ندارد صورت بگیرد. خود جاده ممکن است 11 متر باشد اما آن حریم برای ایمنی باید حفظ شود. در آن حریم حق راه‌اندازی مغازه، حق ایجاد رستوران و پمب بنزین وجود ندارد و هرچه هست، همه باید پشت آن حریم باشند. جاده‌های قدیم ما اکثرا این مورد را رعایت نکرده‌اند که البته الان وزارت راه خوشبختانه در چند سال گذشته دقت بیشتری کرده است و آن حریم‌ها در حال رعایت است. 
   رعایت آسایش و امنیت ساکنان حاشیه راه‌ها و ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمسقیم برای آنها از جمله بحث‌های مطرح شده از سوی مسوولان بوده است اما سوال این است که چقدر در امر راه‌سازی و حمل‌ونقل به این نکات پایبند بوده‌ایم و چه اقدامات مثبتی باید اتفاق بیفتد؟
ببینید، حاشیه راه زندگی کردن، و در نزدیکی جاده زندگی کردن به این مفهوم نباید باشد که ما در راه‌سازی و جاده‌سازی می‌توانیم برای آن افراد شغل ایجاد کنیم. برای اینکه راه‌سازی کاری تخصصی است و کاری است که باید سررشته‌ای در آن داشت تا آن را انجام داد اما وقتی که ما راه می‌سازیم دسترسی ایجاد می‌کنیم و وقتی که دسترسی ایجاد می‌شود، شما به عبارتی شانس اشتغال و تولید را در آن منطقه بالا می‌برید. چون شانس دسترسی به بازار را بالا برده‌اید و شانس دسترسی به منابع اولیه را بالا برده‌اید ناخودآگاه اشتغال هم ایجاد می‌شود. ببینید بحث دیگر این است که ما جاده را وقتی می‌سازیم ممکن است از یک روستا، از یک شهر رد شود و نباید بگوییم که ما بیاییم برای مردم آن روستا یا شهر مستقیما شغل ایجاد کنیم اما غیر مستقیم برای آن افراد شغل ایجاد می‌شود. مثلا اگر آن جاده‌ای که رد می‌شود با حفظ حریم یعنی در پشت حریم بیاید اجازه احداث تعمیرگاه، پمب بنزین و رستوران و... بزند این شغل ایجاد می‌کند اما این را هم باید در بحث مجتمع‌های بین راهی ببریم. چون مثل قدیم دیگر نمی‌شود مردم در کنار جاده توقف کنند و برای شهروندان خطر ایجاد می‌کند و حوادثی ایجاد می‌شود. پس اینها باید کنترل شده و با استانداردهای لازم مجتمع‌های اقامتی و بین راهی ایجاد شود و خوب هم استقبال می‌شود و مردم بین راه به خدمات نیاز دارند. باید اینها را در نظر بگیریم. 
   در پیش‌نویس منشور حقوق شهروندی که در دولت یازدهم تدوین شده است، دو بند در رابطه با حمل‌ونقل وجود دارد. وجود این دو بند را آیا چشم‌انداز روشنی برای آینده می‌دانید؟ آیا امید به اجرایی شدن این دو بند دارید؟ 
بحث‌های این دوبند خوب است اما همین امروز هم می‌تواند اجرایی شود. متاسفانه ما در بحث اجرایی کردن سراغ سخت‌افزار می‌رویم. یعنی می‌رویم سراغ ساخت‌‌وساز پل و تونل و. این موارد هم هزینه ساز است .  اگر ما برویم سراغ نرم‌افزار که یعنی برنامه‌ریزی، مدیریت، کنترل و اجرای دقیق، همین فردا می‌شود این دو بند را که در منشور حقوق شهروندی ذکر شده است، اجرا کرد اما به شرط اینکه ما دنبال هزینه کردن پول‌های کلان و ساخت و ساز‌های آنچنانی نباشیم. همه اینها می‌تواند با یک برنامه‌ریزی مناسب در دسترس باشد به شرط اینکه ما بیاییم واقع‌بینانه به این قضیه نگاه کنیم. مثلا در یکی از بندها بیان شده که ناوگان‌های حمل‌ونقل جاده‌ای، راه‌آهن، دریایی و هوایی باید به گونه‌ای تنظیم شود که بدون تاخیر مسافران به مقاصد خویش رسانیده شوند. در صورتی که به هر دلیلی، بدون تقصیر خود مسافر، در حرکت تاخیر ایجاد شود، دولت باید با استفاده از ظرفیت‌های قانونی موجود یا اقدام از طریق فراهم نمودن زمینه‌های تصویب قوانین یا مقررات لازم، زمینه جبران خسارت وارده به مسافرین را فراهم نماید. اجرایی شدن این بند، کاری ندارد و فقط احتیاج به قانون دارد. البته قانون هم وجود دارد اما باید اجرا شود. آن هم نه یک روز یا دو روز بلکه به صورت دایم مورد اجرا قرار بگیرد. مثلا برای تاخیر در حرکت مسافرین باید جریمه پرداخت شود. 
خوب اینکه ایراد ندارد و قابل اجرا است. یک شهروند اگر به ما زنگ زد و گفت اتوبوس دیر آمده باید مورد رسیدگی قرار بگیرد و به او جریمه پرداخت شود. شهروند باید روی حمل‌ونقل عمومی حساب کند. وقتی که جریمه باشد مدیریت هم اصلاح می‌شود و مسوولان امر پاسخگو می‌شوند. پول و بودجه در این بندها یعنی بیراهه رفتن. هرجایی که شما طرحی را دادید و یک عده‌ای گفتند بیایید صد میلیارد و... به ما بدهید این کار را انجام دهیم باید بدانیم داریم به بیراهه می‌رویم. بندهای ذکر شده در منشور حقوق شهروندی برای حمل‌ونقل، بندهای ساده‌ای است اما باید قانون را سختگیرانه اجرا کرد.
تصاویر
  • منشور حقوق شهروندی در زیرساخت‌حمل و نقل تدوین شود
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

جستجو
جستجو
تگ ها
تگ ها
آرشیو اخبار
آرشیو اخبار
Skip Navigation Links.

....

آخرین به‌روزرسانی این صفحه: دوشنبه 23 مهر 1403 08:46